دانلود دستور کار و چک لیست و گزارش و دیتیل بانک اطلاعات مهندسی
معماری

سبک های معماری

سبک های معماری

سبک های معماری

معمار مدرن

مبانی معماری مدرن،که سبکی غالب و جهانگیر در سده بیستم میلادی بوده ، ریشه در تحولاتی دارد که خواستگاه ان شهر فلورانس در شمال ایتالیا در حدود چهارصدسال پیش از ظهور معماری مدرن بوده است.

برسی معماری مدرن بدون توجه به زمینه های فکری و اجنماعی مدرنیته و تحولات متعاقب آن، همانند انسانگرایی ، علم مداری، دین پیرایی،روشنگری در پیشبرد تفکر ذهنی ودرن و جهان مدرن نقشی اساسی و تعیین کننده داشته است و معماری مدرن حاصل و نمدن کالبدی چهار سده اخیر است.

معماری مدرنیته
هنگامی که انسان و عقایدش دارای ارزش شدند و تفکر عقلی و ذهنی مبنای ارزش گذاری همه پدیده های جهانی شدند مدرنیته آغاز گردید.
آغاز این سبک را می توان سده بیستم میلادی همزمان با تحولاتی دانست که خاستگاه آن شهر فلورانس در شمال ایتالیا بود. اومانیسم (انسان محوری)، مدرنیته را در برابر نگاه سنتی عصر ماقبل خودش یعنی عصر کلیسا محوری یا خدامحوری قرار می دهد.
رنسانـس:
رنسانس نهضتی هنری، ادبی و فلسفی بود که نقطه عطفی در تمدن غرب محسوب می شود. آغاز رنسانس (۱۴۵۳) همزمان با سقوط قسطنطنیه و پایان جنگهای صدساله بین انگلیس و فرانسه بود. اولین معمار معروف این قرن بونلسکی بوده است.
رنسانس به معنای زندگی دوباره و تجدید حیات اصول و نمادهای روم باستان است. فرد و فردگرایی اثر هنری و هنرمند را دارای ارزش گردانید. از نظر هنرمندان رنسانس جهان باید همانگونه که هست نگاه شود (واقع گرایی).
تقارن و تناسب در بناهای دوران رنسانس مانند عصر کلاسیک به خوبی مشهود است لذا عنوان شده که در هنر رنسانس ذهن انسان در مرکز پرگار است.
دین پیرایی:
مارتین لوتر، کشیش کاتولیک آلمانی، در اکتبر ۱۵۱۷ مبارزات خود را علیه جمع آوری اعانات توسط کلیسا که برای آمرزش اخروی بود آغاز ساخت. او اولین کسی بود که انجیل و تورات را به آلمانی ترجمه کرد و همچنین مراسم مذهبی را با زبان آلمانی اجرا نمود.
لوتر معتقد بود که هرکسی خود کشیش است و می تواند با خدا ارتباط برقرار نماید. لوتر سلسله مراتب و رسوم موجود در کلیسا را زائد و خرافی اعلام نمود. گسترش خردمداری و فردباوری از جمله مهمترین اثرات مبارزه وی بود که با بینش جهان بینی مدرن همخوانی دارد.
علم مداری:
در زمینه علمی، نیکولاس کپرنیک (۱۵۴۳-۱۴۷۳) منجم لهستانی برای اولین بار عقاید ارسطو، بطلمیوس و کلیسای قرون وسطی را زیرسوال برد. گالیله با اینکه در دادگاه تفتیش عقاید محکوم گردید اعلام کرد که خدا زمین را با روابط ریاضی خلق کرده است.
نیوتن در ۱۶۸۷ م اعلام کرد نیرویی که باعث افتادن سیب بر زمین می شود باعث نگه داشتن اجرام در آسمانها می شود که آن را جاذبه نام نهاد. کاری که این بزرگان علم انجام دادند این بود که نشان دادند پندارهای جهان در قرون وسطی لزوماً صحیح نیست و انسان می تواند به کمک علم و مطالعه این جهان، اصول و ضوابط آن را کشف کند.
عصر روشنگری:
در عرصه تفکر واندیشه نیز تغییرات بنیادین در شرف تکوین بود از جمله بزرگان این عرصه فرانسیس بیکن فیلسوف و حقوق دادن انگلیسی بود که همچنین پایه گذار فلسفه انگوساکسون بود. به گفته او «تنها به طریقه مشاهده مستقیم یک پدیده و بسط اصولی که این مشاهدات را توضیح می دهد، می توان به حقایق جدید دست پیدا نمود».
توماس هابز (۱۶۷۹-۱۵۸۸)، جان لاک (۱۷۰۴-۱۶۳۲)، دیوید هیوم (۱۷۷۶-۱۷۱۱) و سایر فلاسفه تجربه گرایی انگلستان اندیشه بیکن راگسترش دادند.
در فرانسه پایه گذار فلسفه مدرن، رنه دکارت (۱۶۵۰-۱۵۹۶) بود که با جمله معروف خود، من می اندیشم پس هستم کل فلسفه و جهان بینی دنیای سنت را زیرسوال برد.
شاخص ترین شخصیت عصر روشنگری، فرانسیس ولتر (۱۷۷۸-۱۶۹۴)، شاعر نمایشنامه نویس، تاریخ دان، طنزنویس و فیلسوف فرانسوی بود. او در بین سالهای ۱۷۲۹-۱۷۲۶) سفری به انگلستان داشت که در آنجا حکومت پارلمانی و آزادی نسبی اش مورد توجه او قرار گرفت. در بازگشت کتابی با عنوان نامه های فلسفی در مورد انگلستان در سال ۱۷۳۳ منتشر کرد.
از دیگر فلاسفه که نقش مهمی در بنیان عصر روشنگری داشت هگل بود. او اولین فیلسوفی بود که بین دوجهان سنت و مدرن صراحتاً تفاوت قائل شد. هگل در مورد روشنفکری می گوید: جنبش روشنگری حرکتی بود فرهنگی که زمینه چیرگی خرد انتقادی و مفهوم جدید آزادی و فردیت را آغاز نمود.
امانوئل کانت (۱۸۰۴-۱۷۲۴)، فیلسوف آلمانی، بانی عصر روشنگری در آلمان بود. کانت در جواب «روشنگری چیست؟» می نویسد: «روشنگری بیرون آمدن از کمینگی و کودکی عقلی و نوید دهنده آزادی است.

[sdm_download id=”10091″ fancy=”1″]

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا